ساعد سهیلی | حواشی ساعد سهیلی | زندگی ساعد سهیلی | اخبار ساعد سهیلی
گذشته غمانگیز ساعد سهیلی از زبان خودش | کار سخت و طاقتفرسای ساعد سهیلی قبل از بازیگری

ساعد سهیلی داستان بازیگر شدناش را شرح داده است. ساعد سهیلی قبل از بازیگری زندگی بسیار سختی داشته است.
به گزارش طلانیوز ؛ ساعد سهیلی متولد 30 بهمن 1366، در مشهد بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. ساعد سهیلی فرزند سعید سهیلی کارگردان سینما است. ساعد سهیلی یک برادر به نام سینا (بازیگر سینما و تلویزیون ایران) و دو خواهر به نامهای سارا (بازیگر ایرانی) و صبا (بازیگر تئاتر و سینمای ایران) دارد که هر سه نفر در حوزهٔ سینما، تلویزیون و تئاتر فعالیت دارند. ساعد سهیلی معروفترین عضو خانوادهٔ سهیلی است. ساعد سهیلی در خانوادهای هنری زاده شده و با گلوریا هاردی بازیگر مجموعهٔ کیمیا (در نقش آزاده/رها) ازدواج کرده است.
بسیاری از ما می پنداریم که فرزندان چهره های معروف و مشهور زندگی راحتی داشته و به اصطلاح میان پر قو بزرگ شده اند اما ساعد سهیلی پسر کارگردان گشت ارشاد از سختی های زندگی خود گفت :
پسر سعید سهیلی کارگردان معروف که در کارهای پدرش ایفای نقش می کرد در اظهارات اخیر خود نقش پدرش در بازیگر شدن را تکذیب کرد و کارهایی که تاکنون انجام داده از ریختن چای تا سوزاندن زباله را فاش کرد.
از زمان کودکی عاشق بازیگری بودم و برای تست دادن به دفترهای مختلف سینمایی مراجعه میکردم، اما به من اعتماد نمیکردن و معمولا نقشهای خیلی کوتاه به من پیشنهاد میدادن، این روند تا سال 1387 ادامه پیدا کرد و برای سربازی به نیشابور اعزام شدم اما جای خودم رو برای سربازی عوض کردم و به تهران و به شهرک سینمایی دفاع مقدس رفتم.
کارم اونجا گردگیری، چای دادن و توالت شستن و زباله آتیش زدن بود. پستم رو ترک می کردم که برم سر فیلم سکانسی رو ببینم، اونجا حس می کردم من بهتر بازی می کنم ولی اعتماد به نفس نداشتم.
یه روز که من باید زباله ها رو آتیش می زدمو در فکر و خیال بودم و نمی دونستم داخل زباله ها مواد منفجره است، آتیش منفجر شد و صورتم سوخت، پلاستیک های زباله چسبیده بود رو صورتم و ابرو و مژه هام هم رفته بود.
فرمانده گفت برو درمان کن چهل دقیقه وایسادم ماشین گیرم نمی اومد، دیدم یه بازیگری با ماشین شیکش از پادگان میاد بیرون، گفتم من رو تا یه مسیری می رسونه اما پاش رو روی پدال گاز گذاشت و با سرعت از جلوی من رد شد. دلم خیلی شکست و رو به آسمون فریاد زدم من کجام؟ چرا کسی من رو نمی بینه؟
بعد از 4 یا 5 ماه که کاملا خوب شدم، بعد از خدمت در یکی از تست هایی که می دادم قبول شدم، نه برای نقش کوتاه نقش اول فکر کنم صدای من رو خدا همون جا شنید، یه همچین حسی داشتم، برای همون فیلم بهترین بازیگر جشنواره شدم.
سال 90 یا 91 بود که به جشنواره خانه سینما رفتم، شهاب حسینی رفت بالا و جایزه اش رو گرفت و تندیس رو بوسید، همونجا برنامه ریزی کردم 5 سال دیگه منم این تندیس رو بگیرم، برنامه ریزی من روی 5 سال بود اما دو سال بعد این جایزه رو گرفتم و تندیس رو مثل شهاب بوسیدم.
منبع: دلگرم
ارسال دیدگاه